چگونگی آرام کردن زمین به دست حضرت
در کتاب منهاج الولایه نوشته آقای قرنی گلپایگانی آمده است
?معاویه علیه العنه و العذاب وارد مکه مکرمه شد.به او خبر دادند که ابن عباس کرسی تدریس برپا کرده و تفسیر قرآن را برای مردم می گوید.
معاویه در پاسخ به این خبر گفت که عیبی ندارد،ابن عباس پسر عم پیغمبر اکرم است،از بنی هاشم است و قرآن در میان آنها نازل شده است،اگر این ها تفسیر قرآن نگویند پس چه کسی این کار را انجام بدهد.
?شخصی دیگر که حاضر در جلسه بود خبر داد ای معاویه، کرسی تفسیر قرآن ابن عباس بهانه است.
او به این بهانه فضایل علی ابن ابیطالب را برای مردم بازگو می کند
?معاویه چنان برافروخت که از جا برخاست و با چهره ای درهم کشیده فریاد زد :خودم امروز بر این مجلس وارد می شوم و بساط این محفل را بهم زده و ریشه اینگونه نشست ها را بر می چینم!!!
معاویه با خشم و غضب وارد مجلس ابن عباس شد
?جناب ابن عباس فرمود: کجای قرآن را بخوانم که حرفی از علی ابن ابیطالب در آن نباشد؟
?معاویه گفت این آیه را بخوان: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (سوره الزلزله ،آیه ۱)
ابن عباس گفت: ای معاویه همین آیه هم در فضل و منقبت علی ابن ابیطالب است
?معاویه گفت علی چه ارتباطی با این آیه دارد؟
?ابن عباس گفت: نشنیدی که یک سال بعد پیغمبر خدا زلزله ای در مدینه حاکم شده و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شدو در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا
و فرمود ابوتراب بر تو امر میکند که آرام باش . . .
همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید،به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت.
ندیدم از آن پس کسی این آیه را بخواند و شرح و تفسیرش را علی ابن ابیطالب نداند.
معاویه که از غضب در خود می پیچید رو کرد به ابن عباس و گفت
? پس راحت بگو تا قرآن باشد علی ابن ابیطالب نیز هست